محمدمبينمحمدمبين، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره

محمدمبین عشق مامان وبابا

مامان جون دو رقمی شدم اخ جون

1390/6/12 18:55
نویسنده : مامان مبین
1,054 بازدید
اشتراک گذاری

محمد مبین عزیزم ده ماهگیت مبارک

پسرم مگه میزاری مامان بیاد وبلاگتو یه سرو سامونی بده برای  منو بابا جون که شب و روز نذاشتینیشخند

محمدم عشقم خیلییییییییییییییی شیطون شدها ولی خداجون شکرت که این نشانه سلامتیشه

واماهنرنمایی های گل پسلم...........حدود ٥متری رو به تنهایی و با ذوق زیاد راه میره بعدش تلوپی میخوره زمین دستاشو میاره بالا که بغلم کنین .با سرعت جتچشمک چهار دست  پا میره  از روی میز ومبلا به راحتی بالا میره و میشینه وبا احتیاط میاد پایین .زیر چشمی منو باباشو نگاه ميكنه تا بیایم دنبالش اونم بدوبدو این بازی رو خیلی دوست داره.بوووووووس میکنه البته بعدش تبدیل به یک گازمحکم میشه همه از گاز گرفتن پسرم مستفیض شدنخنده.

به خوبی ماما و بابا میگه .......مفهوم داغ رو میفهمه وقتی میگیم داغه دست به غذاش نمیزنه قربونش بشم از تنها چیزی که میترسه فعلا همین داغیهمتفکر.گاهی دست میزنه و از صدای دستاش خوشش میاد و میخنده .خیلی خوش خنده وبا معرفته اینو همه میگن ولی به همون اندازه هم گریه میکنهگریه .عاشق بیرون رفتنه وقتی میاد دم در خونه یه جیغ بلند از خوشحالی میزنه. معنی نه و نمیشه رو میفهمه  ولی در اروزی حساب بردنشیم.

 به تلفن کنترل تی وی موبایل و پیرزو.... علاقه فراوون داره خونه مامانم حسابی تلفات داده  کاش یه ذره ازاین عشقو به اسبابازیاش داشت .بای بای میکنه ولی نه همیشه.وقتی برای بیرون رفتن لباس می پوشیم از همون اولش شروع به  گریه میکنه دستاشو میاره بالا که منم ببرین.پشت سر بابا جون خیلی گریه میکنه .موقع لجیازی و نشانه اعتراض بالا و پایین میپره و بلند گریه میکنه .از خود راضی

بازی  کردن خیلی دوست داره مخصوصا وقتی من بغلش میکنم  میدوم و بابایی دنبال سرمون بلند بلند از ته دل کوچکیش میخنده. به باباجونی  خیلی علاقه داره وقتی باباجون میخوابه سریع میره به نشانه علاقه موهای سرشو میکشه گاز میگیره  ونیشگون میگیره . بیچاره همسرم تا حالا چند بار بد جوری از خواب پریده .من یه لحظه ازش  غافل بشم حسابی بابا رو اذیت میکنهکلافه

  معنی اب خیلی خوب میفهمه. وقتی چیزی نمیخاد بخوره سرشو به علامت نه تکون میده قربوش برم گاهی هم نه میگه.گاهی از راه رفتنش ذوق میکنه تندی میپره تو بغل مامان جون. بچه ها رودوست داره و هر چی دستشون باشه و خوشش بیاد به زور میگیره (ماشالله پهلووووووووون)نیشخندنمیدونم چرا دوست داره  انگشتاتشو تو چشم بچه های کوچولو همسن خودش بکنهقهقهه.کلا خیلی پر تحرکه فقط وقتی خوابه تقریبا ارومه. هر جا باشه هر چیز دم دستش باشه  رو میز تو بوفه تو سفره و........برمیداره همه جارو بهم میزره خدارو شکر اطرفیانم ادامای با فرهنگی هستن و تحمل میکنن و منم خیلی مراقبم ولی گاهی از کنترل خارج میشه ممنون از همتون..........

وخیلی کارای دیگه که انشالله بعدن مینویسم الان پنج ونیم صبحه  و باید برم بخابم تو این ماه عزیز من و محمد تقریبا همه شبارو از اول شب تا سحر بیدار بودیم الان عسلم خوابه که میتونم بنیویسم وگرنه توی روز با محمدمحاله پنچ دقیقه بتونم بیام نت برای من خیلی سخته این شرایط ولی یه لبخند محمدم می ارزه به تمام دنیا برای من و بابا جونلبخند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (11)

ماماني سيد كوچولو
4 شهریور 90 11:03
ماشالله به اين همه پيشرفت 10 ماهگيت مبارك.. هميشه شاد باشين
سارا
8 شهریور 90 18:17
خیلی پسر خوشگلی دارید خیلی قیافه ی بامزه است


لطف دارين .خوشحالم به وبلاگم سر زدين
عمه الهه اش(سوراخ جوراب)
8 شهریور 90 19:07
سمال عزیزای من وای چقد قشنگ بود مامانی مبین مرسی خیلی باحال بود وقتی میخوندم انگار الان محمد مبین جلوم نشسته داره از سرو کلللم بالا میره همون کارا رو انجام میده . چرا از شیطونیاش تو شبای احیا نگفتی از رسوا کردن سوراخ جوراب اون خانم بنده خدا که معلوم نیست چه هیزم تری به کی فروخته بوده مبین فضوله ما از روبروش درآدو بیخ بره انگشت کنه تو سوراخ جورابش؟
دیروز که نمایشگاه بودیم دوبار گاز و پنگول الهی قربونت برم که محبتات و خنده هات کمی با طعم خشونته فدای خشونتت بشم عمه قشنگم . عمه میمیره واست. 10000000000000000000ماچ


مرسي عمه جون كه به ما سر ميزني ......راستي خيلي از كاراي محمد بايد اينجا بنويسم يا فراموش ميكنم يا محمد نميزاره بوسسسسسسسس





kosar-kimia
21 شهریور 90 17:14
mmmmmmmmm
عمه
23 شهریور 90 6:08
سلام عزیز دلم مسافرتا خوش گذشت جیگرتو بخورم؟ هنوز ندیدمت از وقتیکه اومدی دلم اندازه سوراخ جوراب مورچه شده . به امید دیدارررررررررررررر
عمو مصطفی
28 شهریور 90 20:22
سلام محمد جون مسفرتا خوش گذشت ؟ اولین سفر دریایی خوب بود؟ خیلی دلمون واست تنگ شده
مامان امیر علی
22 آذر 90 1:17
ایشاله همیشه شاد و سلامت باشین .عزیزم خوشحال می شم به کد 120 برای امیر علی من هم رای بدین جهت شرکت در مسابقه جشنواره یک سالگی نی نی وبلاگ .مرسی

ممنونم .خيلي دير خوندم
اهورا
6 دی 90 15:59
سلام محمد مبین جون من اهورا هستم تازه ۱۵ ماهمه ،الان هم ایتالیا هستم، میای با هم دوست بشیم تا آخره آخره عمرمون؟دوستای جون جونی؟منتظرحضور گرمت تو وبلاگم هستم عزیزم



سلام اهورا جون خوش اومدی به خونمون اینقده شیطونم برای مامانم وقتی نزاشتم بیاد وبلاگم رو سر ومانی بده ازاشنایی با شما هم خیلی خوشحالم دوست نازنینم
مامان بهراد جون
12 اردیبهشت 91 20:38
سلام من مامان بهراد جون هستم
وبلاگ جالب و زیبایی دارید
من و همسرم همیشه به وبلاگ شما سر می زنیم و واقعا لذت می بریم
شما هم به وبلاگ پسر کوچولو ما سر بزنید و نظر بدید خوشحال میشیم
انشا الله که بتونیم در آینده دوستای خوبی برای هم باشیم



یاسمین
6 آذر 91 15:33
واییییییییییی خوشگلم قربونش برم

ای خدا تا این چیزا رو میشنوم

یه بچه دلم میخواد

بچتو یه چند روزی نمیدی قرض؟

بخورمش







محمدمبین
24 مرداد 93 21:49
سلام دوست گلم امروز اسم خودمو یا همون اسم پسرتو سرچ کردم امید وارم پسرت موفق باشه خیلی مراقبش باش